۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبه

چهار دست و پا


سلام دوستای جون جونی
احوالتون چطوره؟ من که خوبم خوب خوب. تازگیا یاد گرفتم چهار دست و پا راه برم . خیلی حال می ده میتونم به همه جا سرکشی کنم . اینجوری روزها بیشتر انرژی مصرف می کنم البته مامانم هم دائم دنبالمه مواظبه یه وقت خرابکاری نکنم . خوب من امروز میرم تو نه ماهگی. من زود زود دارم پازل زندگی رو کنار هم میذارمو به یکسالگی نزدیک می شم. آره هنوز سه ماه مونده اما این روزا هم تند تند می گذره. زمان رفیق منه. هر روز توانایی های بیشتری کسب میکنم تا مستقل تر بشم.بعد از چند وقت براتون دو تا عکس می خوام بذارم تا حال کنین و ببینین که واقعاٌ بزرگ شدم. راستی دندون هم هنوز در نیووردم اما چیزای خوشمزه ای رو می تونم بدون دندون هم بخورم. خدا رو چه دیدین شاید همین روزا ما هم دندون دار شدیم. خوب دیگه باید برم داره کم کم وقت ناهار میشه منم گرسنمه . تو این روزای سرد امیدوارم دل همتون گرم باشه و سالم سالم باشین. بای بای.... بوس بوس بوس